سایدا جونسایدا جون، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

سایدا دردونه ی مامان و بابا

دومین مسافرت شمال با نفسم

عزیزم امسال برای دومین بار با تو عزیزم  رفتیم شمال با عمه ها و بابا حسین و مامان شهناز. رفتیم تابهت جاهای دیدنی کشورمون را نشونت بدم، صبحانه را دوباره رفتیم روستای دیدو ، متأسفانه برکه خشک شده بود اما جنگلش و سرسبزیش همچنان باقی بود، با عمو امیر و نیایش کلی  بازی کردی بهتون خوش گذشت. حرکت های جدید یاد گرفتی مثلا نانای می کنی و میرقصی، تازه یادگرفتی بگی عمو، نفسم تا حالا این چند کلمه را یاد گرفتی: ماما ، بابا ، عزیز به مامان فاطمه میگی ، عمه ، دایی ، عمو، جیز ، تاب تاب ، بو ، بد ، به به . خلاصه که برای خودت کلی سخنگو شدی نفسم. راستی تو این سفر دندون هفتمتم در آمد پایین سمت چپ.   ...
7 شهريور 1392
1